دسته‌ها
بیشتر بدانیم

گالادریل و تله‌ری کشی

در کتاب سیلماریلیون، گالادریل، همونطور که واستون در اپیزود ۱۱ گفتیم، در شورش نولدور دست داشت.

گالادریل از طرفی با فئانور هم مشکل داشت و چون با گروه فینارفین حرکت میکرد، احتمالا در تله‌ری کشی دستش رو آلوده نکرده بود.

او هم مثل بیشتر نولدور برخلاف میل والار از راه کوهستان یخ زده هلکراکسه به سرزمین میانه مهاجرت کرد و در اونجا کله‌بورن رو که از اقوام تینگول بود رو دید و باهاش ازدواج کرد.

اما تالکین در ماه‌های آخر زندگی‌اش توصیف متفاوتی از زندگی گالادریل نوشته، که بخشی از آن‌ را کریستوفر پسرش در کتاب قصه‌های ناتمام جمع‌آوری کرده:

تیز هوش و در هنگام عمل چابک، به گمان خود از هم اکنون هر آنچه آموختنی بود و والار دانستن آن را برای الدار شایسته می دانستند آموخته بود.

کتاب قصه‌های ناتمام – کریستوفر تالکین

گالادریل محدوده آموزش های آمان را محدود می‌دید و می‌خواست به سرزمین بزرگتر سفر کنه.

این استعداد گالادریل از چشم مانوه دور نمونده بود و اونو ازین کار منع نکرده بود، ولی رسما به او اجازه ترک آمان رو نداده بود. گالادریل برای همین یاد کشتی های خاندان مادری‌اش تله‌ری افتاد و رفت بندرگاه قوها و در اونجا با کله‌بورن آشنا شد.

کله‌بورن نوه اولوه بود. با هم نقشه کشیدند که یک کشتی بسازند و از والار اجازه بگیرند و سفر کنند به سرزمین میانه، که ناگهان درخت‌ها نابود شدند و ملکور از والینور فرار کرد.

در این روایت باز هم گالادریل در شورش هیچ نقشی نداشت و حتی به همراه کله‌بورن در مقابل فئانور و نولدور جنگیدن و تونستن کشتی کله‌بورن رو نجات بدن. گالادریل همراه کله‌بورن بدون اجازه والاها در تاریکی به سرزمین میانه رفت و مانند باقی مهاجرت کننده‌گان شامل حال تبعید شد.

گالادریل حتی از فئانور زودتر به سرزمین میانه رسید و بندرگاه کیردان کشتی ساز وارد شد.